-
این یادداشت سینا مطلبی گویای محیط باز فرهنگیی است که بر زمین و آسمان این شهر خیمه زده. نشاندهنده آزادی در عرصه اندیشه که اولین حرف بود هشت سال پیش از این! چند روز پیش شروع کردم به خواندن کتاب ۲۳ سال از علی دشتی. هنوز زود است که نظرم را دربارهاش بگویم اما در مقدمهی آن به قلم بهرام چوبینه یک نگاه کوتاه به تاریخ ایران است. جالب اینجاست که همیشه این رفتار دیکتاتوری مقدمه منفور شدن حکومتها نزد ایرانیان بوده.
این هم یه نامه باحال واسه خاتمی! و
آخرین خبر گویا.
- ماجرای اعدام آن دختر نوجوان در نکا بحثهایی برانگیخت و چون همیشه هیچ فریادی به جایی نرسید و ماجرا آرام آرام فراموش شد. الان که داشتم لینکها را نگاه میکردم
این نامه را دیدم. تنها برای اینکه باز یادی کرده باشم نه تنها از او بلکه از همه قربانیان غرضورزی و جهالت.
-
این خبر شرق را من ندیده بودم قبلا. نوحه خوانی در مجلس شورای ملی! زهی مملکت و نماینده و مردمی که چنین نمایندهای دارند. دیگر شورش را درآوردند. هر کدامشان میرود آن بالا نصف حرفهایش مدح حاج آقای بزرگ است و بت کردن او و بعد هم زر زدنهای صد تا یه غاز که این
آخرین نمونه (کلینیک مد) دیگر خداست!
این نوشته حاج ابراهیم را هم بخوانید.
- خوب یکی نیست بگوید آقا جان اگه نه ستمگری نه مستبد چرا زورت میگیره
کسی پشت شیشه ماشینش بنویسه « دوران ستمگران مستبد به پایان رسیده است » ؟!
- هزار زبان... هزار خط....
اما هیچ کس نیست که معنا کند دیگری را...این همه آینه اما تهی؟!
در گوشه ای مشرف بر اخرین پرتگاه جهان ..تسلیم دیو بخت! اما من خودم دیدم...دیو سپید بود! و حضور همیشگیه میوه کرم زده قانون....
بیا برای سقوط در شیب ترین نقطه زمین ...از چه بترسیم؟؟؟
* توی کامنتهای یادداشت یک وبلاگ بود که الان اصلن یادم نمیاد!
سلام.
فقط اومدم بگم که حضور دارم و می خونم نوشته هاتو
قربان تو (:
خوب می دونی که داستان استبداد و نادانی آدم ها تا آخرین لحظه های حیات ادامه دارد - تا روزی که تمام گیتی غرق در گنداب ظلم و جور می شه - فکر می کنم در ست همان زمان ها باشد که خدا برای انسانیت فراموش شده اشک بریزه.
سلام...