یلدا...

- و نیمه شبی من خواهم رفت! از دنیایی که مال من نیست... از سزرمینی که بیهوده مرا بدان بستند و از دنیایی که هیچگاه دوست نداشتم بخاطر مردمانش...

- امشب یلداست! من آزمایشگاه هستم، تنها... و تا صبح هم می‌مانم! میبینی... نه مهم نیست راهی است که خودم انتخاب کردم و تا آخرش هم هستم... نمیدانم درست است یا نه اما همه چیز تمام میشود، می‌گذرد و من می‌مانم و عمری که ندانستم به چه گذشت...

نظرات 3 + ارسال نظر
سفرکرده پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم .....
دلت دریا

pejman پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://pahnabi.blogsky.com

سلام من وبلاگتونوخوندم وبرام خیلی جالب بود اگر فرصت کردید به منم یه سری بزنید.موفق باشید.

یک یار آشنا سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:15 ب.ظ http://www.delnameh.mihanblog.com

شب یلدا طویلترین است و شاید شب یلدای تو عریضترین شب یلدا باشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد